۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

اتفاق

هر چی فکر می کنم نمی تونم بفهمم چرا اینطوری شد.
چرا یه سری اتفاقا اینقدر سریع می افته و تموم میشه؟؟!!
خدا چند وقته بد داره منو تحقیر می کنه :(
پاشو گذاشته رو غرورمو با تمام توانش داره لگد مالش می کنه.
فکر کنم دیگه آخرامه.
یه روز گفتی من هیچ وقت تموم نمیشم ، من تازه شروع نشده بودم تغییرم واسه این بود که بسرعت بسمت زوال در حرکت بودم.
چیزی به تموم شدنم نمونده .
شاید بد شروع نکردی ولی افتضاح تموم کردی.
بگذریم
کار من از گذشتنم گذشته .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر